کاسه‌ی زَر

... خیز و در کاسه‌ی زَر آب طربناک انداز

کاسه‌ی زَر

... خیز و در کاسه‌ی زَر آب طربناک انداز

چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
ور بگویم دل بگردان، رو بگرداند ز من

پیام های کوتاه
  • ۱۲ فروردين ۹۵ , ۲۳:۵۸
    دنیا



 مشکل اصلی من با جوان، در شناخت و یافتنش نهفته است، اینگونه می توان بیان نمود: اغلب جوانان به طور طبیعی رشد می کنند، یعنی بدون هیچ برنامه مشخصی برای استفاده از جوانی، طبق یک سری از جریان ها عاشق می شوند، بر اساس آن طالب آرزوهایی شده و در نهایت یا می رسند و یا از زندگی سَرخورده خواهند شد، پس به نظرم تعیین مَنْ کلید تمام اتفاقات بعدی خواهد بود.


یادبگیریم حرکت ها و رسیدن ها را به عنوان جوان از ریشه اصلاح کنیم، به نظرم عشق و مَنِ هر کس ریشه تعیین شخصیتی است که قرار است تا ابد همان باشد.


(منشاء تفکرات بالا: بررسی خطبه 31 نهج البلاغه)

در پناه حق

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۱۵
محسن رجب پور


دو نوع دشمن داریم، بیرونی و درونی.

در صورت شکست در مقابل دشمن درونی، از هم پاشیدگی در مقابل خارجی‌ها به مراتب راحتتر و حتمی‌تر خواهد بود. باید در سختی قرار بگیریم یا خودمان را قرار دهیم تا گامی در جهت پیروزی بر پرعنادترین دشمنمان بر داریم.

شاید بد نباشد یکی از  اصول پیشرفت را فایق آمدن بر او (دشمن درونی) در نظر بگیریم.

به امید پاکی و طهارت از خصلت‌های ناپسند...

۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۴۹
محسن رجب پور

این مطلب برایم خیلی عمیق و دلنشین است، باشد بازگشتی بر ادامه حضور.

دوستان سلام


محسن یادت باشه (3)

۲۸
آبان

«وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَیرُ مَنُوعاً»1


به قول دوست: خوشی زده زیر دلشون.


1- المعارج، آیه21

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۰۸:۵۰
محسن رجب پور

برای یکی، مَنْ شغلم هستم، برای دیگری، من پول هستم، من علم هستم، من مِلکْ هستم، من دروغ و دونگ هستم، من مدرک هستم، من ماشین هستم، من شهوت هستم، من زنم هستم، من عشقم هستم و شاید هم، من خدا هستم.

این هستم ها، در نهایت، شدن و ماندن خواهد شد. تو کُدامی؟


یکم آبان ماهِ یک هزار و سیصد و نود و پنج، ساعت نوزده و چهل دقیقه، تقاطع انقلاب- فلسطین

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۵ ، ۲۰:۴۵
محسن رجب پور

خیلی از تفکرات و برداشت ها را نباید گفت.

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۲:۴۸
محسن رجب پور
سلامی به زلالی دل‌های شکسته
این بار چندم است که گزینه‌ی انتشار را می‌زنم اما دل و دماغ نوشتن ندارم. اما امشب طبق رسم قدیم که هر وقت عنوانی نمی‌توانم برای مطلبم برگزینم از جناب حافظ کمک می‌گیرم باز هم این عزیز گرانقدر به کمکم آمد به این صورت که عنوان، بیت اول غزل 482 دیوان است.
این چند وقته با یک تحول بزرگی روبرو شدم که به تعادل رسیدن در این وضعیت به نظرم زمان‌بر است. امیدوارم خدا کمک کند.
دوستان عزیزم، در هر حال دوستتان دارم و گواه این مطلب بیت لسان الغیب است. :)
نکته‌ای که چند وقت پیش در نظرات سایت متمم بیان کردم به نظرم یکی از همان دلایلی است که باعث شد نتوانم بنویسم. من به یک تفکر عمیق احتیاج دارم. خیلی دلم برای تنهایی‌ام تنگ شده، تنگ آن بغض‌های روشن‌کننده، تنگ استاد و دستگیری‌اش، تنگ مباحثات عمیق با دوست، تنگ آرامش صحبت‌ها و دلداری‌های استاد.
دلم برای نوجوانیم که دغدغه‌ای جز آدم شدن نداشتم تنگ شده، دلم برای تمام فکرهای بزرگ و خالی از مادیات تنگ شده. احساس می‌کنم کوچک شده‌ام. قبل‎ترها خیلی آرام‌تر بودم، خدایا می‌دانم همه‌ی این‌ها جزء مسیر است اما بدان جز تو کسی را ندارم و روی بیان نیاز به کس دیگر را هم نه. خدایا خودت به حق فاطمه زهرا (س) هوایم را داشته باش.
می‌دانم نوشته‌ام خیلی درهم و برهم است اما با این روح پریشان از این بهتر نمی‌شود.
والسلام
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۵ ، ۰۰:۱۴
محسن رجب پور

آسمانم آبیست!
زندگی فرصت بودن در این آبی هاست
گاه باید گرییست
گاه هم باید زیست!
با همه سختی ها
کودکی رد میشد
و صدای قدمش می آمد
اندر آن برق نگاهش
روزگاری ز نفس افتاده
روزگاری ز قفس درمانده
۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۳
محسن رجب پور

به نظرم تمام انسان ها در زندگی و مسیر آن به یک قطب نمای بسیار قوی مجهز هستند، شما در هر لحظه می توانید متوجه شوید که آیا در حال حاضر در جهت صحیح گام برمیدارید یا نه، جالب است که هر وقت از مسیر درست فاصله بگیریم چراغ هشداری درونی، شروع به اخطار خواهد نمود. با مثالی بسیار بسیار ساده مطلب را بازتر میکنم، فرض بفرمایید من هدف این مقطع زندگیم را تدوین یک کار پژوهشی عالی و مکتوب کردن آن به صورت پایانامه تعیین کرده ام، حال من از حال درونیم واقعاً میفهمم که فعالیتهای امروزم در جهت رسیدن به آن قرار دارد یا نه.

این واقعیت در تمام لایه های زندگی در جریان است اما باید در نظر داشت گاهی اوقات، قطب نما تحت تأثیر آهن رباست!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۵
محسن رجب پور
می‌ گویند رازداری خصلت بزرگی است که باید آموخت، این صفت حتی باید به خود شخص هم برگردد یعنی در کل به غیر از اینکه رازدار افراد دیگر باشد باید برای خودش هم محرم باشد.
چند سال پیش مردی در روستای پدری ما زندگی می‌کرد که تصمیم گرفت راز مهمی را اصطلاحاً در زیر لحاف که اشاره دارد به خلوت بین زن و شوهر به همسر عزیزش بگوید، گفتن راز زیر لحاف همانا و صبح پخش شدنش همانا. شنیده شده که تا آخر زندگیشان که با مرگ مرد همراه بود هنوز آن یکدلی و صداقت بین آن دو به حالت قبل از انتشار راز زیر لحافی برنگشت و یکرنگی مثل پرنده ای از آن خانه رخت بربست!
مراقب خودتان باشید.
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۴۹
محسن رجب پور

باور کن یکی از نکات مهم در کیفیت رابطه بین افراد این است که با هر کس به اندازه ی ظرفیتش سخن بگویی!

مبادا که به انسان های کوچک بار سنگینی بسپاری.

۷ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۱
محسن رجب پور