کاسه‌ی زَر

... خیز و در کاسه‌ی زَر آب طربناک انداز

کاسه‌ی زَر

... خیز و در کاسه‌ی زَر آب طربناک انداز

چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
ور بگویم دل بگردان، رو بگرداند ز من

پیام های کوتاه
  • ۱۲ فروردين ۹۵ , ۲۳:۵۸
    دنیا

۱۵ مطلب با موضوع «مطالعه» ثبت شده است

پیشنهاد میکنم کتاب زیر که متن روان و ساده‌ای دارد را بخوانید، دو نتیجه خواهد داشت: یکی تقویت زبان و دیگری مدیریت زمان.

Time Management , Brian Tracy

download


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۳۹
محسن رجب پور

امروز به قسمتی از کتاب «هفت عادت مردمان مؤثر1» رسیدم که برایم بسیار جالب بود. بعد از متن توضیحاتی را که به ذهنم رسیده آورده‌ام.

"اگر از خودمان فقط یک نگرش داشته باشیم، آن هم ناشی از انعکاس اجتماعی باشد یعنی ناشی از عقاید، بینش ما و نگرش‌های افرادی که در اطراف‌مان هستند، در این صورت نگرش ما از خودمان درست مثل انعکاس آینه‌های معیوب و قوس دار اتاق کارناوال است.

« هیچ وقت سر موقع نمی‌رسی.»
«چرا هیچ وقت نمی‌توانی کارهایت را با نظم و ترتیب انجام دهی؟»
«تو باید یک هنرمند می‌شدی!»
«مثل اسب غذا می‌خوری!»
«من که باور نمی‌کنم تو برنده شده باشی!»
«دیگه این که خیلی ساده است، چرا نمی‌توانی بفهمی؟»

این نگرش‌ها از هم گسیخته و نامناسب هستند. این‌ها بیشتر نوعی از هم گسیختگی هستند تا انعکاس. این نگرش‌ها، نگرانی‌ها و ضعف‌های افرادی هستند که این اطلاعات را می‌دهند.

نه این که بازتاب دقیق آنچه که ما هستیم."2

نکته‌ای که ابتدا به ذهنم رسید اینکه بعضی وقتها در حرکت‌های ما یک ثبات قدم در طی مسیر وجود ندارد، همیشه به راه نامطمئن بوده و چشممان به دنبال یک ناجی بیرونی است، کسی که ما را قضاوت کند و برای موفقیت ما یک نسخه بپیچد. گاهی به دلیل اینکه افراد یک شناخت خوبی از ما دارند قضاوت‌های درستی انجام داده و میبینیم که بعد از این که شخص صحبت‌هایی در مورد ما انجام داد حال خوبی داشته و انگیزه‌ی بالایی داریم گاهی اوقات هم اینگونه نیست در واقع سرنوشت کامیابی ما را شناخت افراد از ما تعیین می‌کند و با توجه به این‌که اطرافیان انسان مثل یک جریان سیال در حرکت هستند یعنی یک ثبات در افراد وجود ندارد در یک برهه‌ای از زندگی رفقایی داریم و در مرحله‌ی بعد دوستان دیگری و نمیتوان انتظار داشت همه مثل هم باشند پس باید گفت نگرش دیگران در مورد ما معیار درستی برای برنامه‌ریزی و حرکت به سمت اهداف نیست.

سوال اساسی: چرا شناخت خوبی نسبت به خودمان نداشته باشیم تا همیشه یک قطب‌نمای مطمئن و ثابت، راه را به ما نشان دهد؟
یعنی خودمان بشویم راهنمای خودمان.


1- استفان کاوی، ترجمه: م.رحمتی، انتشارات بارش

2- بخش دوم، صفحه‌ی 72

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۰
محسن رجب پور

« دارم به شما می‌گویم، اگر یک فرد کودنی مثل من بتواند این چیز را یاد بگیرد، همه می‌توانند. من این نکته را مرتب به سربازانم می‌گویم، اگر شما عادت‌های درستی را به دست آورید، هیچ کاری وجود ندارد که نتوانید انجامش دهید.»


کتاب: قدرت عادت (The Power of Habit)
نوشته: چارلز داهیگ
(Duhigg, Charles)
ترجمه: مصطفی طرسکی، معصومه ثابت‌قدم
صفحه‌ی 14

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۴
محسن رجب پور

چند روزی است که قصد دارم متنی برای سوال زیر بنویسم و آن را به عنوان یک دغدغه مطرح کنم، یادم افتاد که چند سال پیش هم به چنین مسأله‌ای در کتاب "مسئولیت و سازندگی" اثر "عین صاد (علی صفایی حائری)" برخورد کرده بودم، سریع به دفتر جادویی خلاصه‌ی مطالعات رجوع کرده، هم سوال را آوردم و هم جواب را.
بعد از متن برای شناخت کمبودها یک روش عملی که خودم استفاده می‌کنم ذکر کرده‌ام، همراه با تصاویری از آن، لازم به ذکر است که این روش در جبهه‌ها رایج بود و من هم از زبان رزمنده‌ای که خودش آن را بین بچه‌ها رواج داده بود شنیدم.
اسم دفترچه: "من موجود و منی که می‌خواهم باشم"

و حالا متن کتاب:

«چگونه میان نیازها و مطالعه‌ها و تفکرها و زمینه‌های فکری هماهنگی ایجاد کنیم؟ اصولاً چگونه نیازها را بشناسیم؟
شناخت نیازها از حالت‍‌های روحی و صفات اخلاقی ما مشخص می‌شود. بی ظرفیتی‌ها و بخل‌ها و خودخواهی‌ها و غرورها و حسدها و ... همه علامت یک کمبود و یک نیاز هستند.
بی‌ظرفیتی‌ها و نبود استقامت علامت نبود عشق و علاقه و شناخت انسان و دنیاست. کسی که عشقی ندارد، صبری نخواهد داشت. اما آن‌ها که چیزی را می‌خواهند به همان اندازه در راهش می‌ایستند و برای یافتنش می‌کوشند.
شناخت کار انسان و شناخت دنیا که کلاس و کوره و راه است انسان را در برابر فشارها نه صابر و استوار که بهره‌بردار و شاکر بار می‌آورد و حتی بالاتر به مرحله‌ی طلب و خواستن می‌رساند.
درنتیجه کسی که می‌خواهد با خودش کاری را شروع کند و مطالعه و تفکری داشته باشد، باید ابتدا از این علامت‌ها و حالت‌ها نیازش را بشناسد و سپس تفکر و مطالعه‌ای در این زمینه شروع کند تا به شناخت و عشقی دست یابد که از ضعف‌ها و سستی‌ها و از بخل‌ها و غرورها و ... آزاد گردد.»

 

من موجود 1من موجود2

پ.ن 1: من از همون دبستان خط خوبی نداشتم! :)
ببخشید دیگه.
پ.ن 2: انسان تا فهمید چه مشکلاتی دارد یا به عبارتی الان در کجاست و در واقع دوست دارد در چه جایگاهی باشد، به طور خودکار مغز مسیرهایی برای رسیدن به مقصد پیشنهاد می‌کند.
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۰
محسن رجب پور

اگر حال ندارید، عاجزانه خواهش می‌کنم این متن را نخوانید. باتشکر



حتما این را شنیده‌اید که: از نیوتن پرسیدند تو چگونه توانستی به این نتایج بزرگ دست‌یابی، گفت: اگر نسبت به دیگران چیزهای بیشتری دیده‌ام به این خاطر بود که بر شاخ غول‌هایی چون ارشمیدس ایستاده‌ام.
در زیر عبارتی از کتاب "دروس معرفت نفس"، درس شانزدهم، صفحه‌ی 72، چاپ اول 1391 اثر عالم گرانقدر حضرت علامه حسن‌زاده آملی است، برای اول راه خیلی خوب است. 
و اما بعد...

"بنابراین شما فرزندان و دوستان گرامی من، هم‌اکنون در پی تحصیل کمال بوده باشید تا آتیه‌ای سعادت‌مند داشته باشید؛ زیرا که باور کرده‌اید هر چیز تا به کمال نرسیده است قدر و قیمت ندارد. باید از هم‌سالان و همزادان خود که شب و روز را به بیکاری، ولگردی و هرزگی به سر می‌برند سخت دوری گزینید که رهزن شمایند. این گروه روی سعادت را نخواهند دید. چند روزی در مقام خیال، به تازگی رنگ و رخسار خود سرگرم و به پوشاک‌های گوناگون بوقلمونی و طاووسی دل‌خوش‌اند، و به زودی نه آن را دارند و نه این را، و نه کمالی تحصیل کرده‌اند که بدان دل گرم باشند. ناچار بعداً یا باید تن به گدایی در دهند و یا به دزدی و دیگر بیچارگی‌ها، مزاحم اجتماع باشند و زندگی را بگذرانند. با آنان همنشین نشوید که هم از اکنون به شما بگویم نطفه، مربی، اجتماع و معاشر از اصولی‌اند که در سعادت و شقاوت انسانی دخلی بسزا دارند.

جوانا! سر متاب از پند پیران    
که پند پیر از بخت جوان به  "

 

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۶
محسن رجب پور