کاسه‌ی زَر

... خیز و در کاسه‌ی زَر آب طربناک انداز

کاسه‌ی زَر

... خیز و در کاسه‌ی زَر آب طربناک انداز

چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
ور بگویم دل بگردان، رو بگرداند ز من

پیام های کوتاه
  • ۱۲ فروردين ۹۵ , ۲۳:۵۸
    دنیا

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رفاقت» ثبت شده است

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود

 گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود

 گاهی بساط عیش خودش جور می شود 

 گاهی دگر، تهیه بدستور می شود

 گه جور می شود خود آن بی مقدمه  

 گه با دو صد مقدمه ناجور می شود

 گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است                 

گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

 گاهی گدای گدایی و بخت باتویار نیست             

گاهی تمام شهر گدای تو می شود…

 گاهی برای خنده دلم تنگ می شود                  

گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود

 گاهی تمام آبی این آسمان ما                           

یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود

 گاهی نفس به تیزی شمشیرمی شود              

ازهرچه زندگیست دلت سیرمی شود

 گویی به خواب بود جوانی‌ مان گذشت                

گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود

 کاری ندارم کجایی چه می کنی                       

بی عشق سرمکن که دلت پیرمی شود


شاعر: ؟

کپی از وبلاگ ابوالفضل مکانیک

فایل صوتی شعر

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۶ ، ۰۷:۰۲
محسن رجب پور

بعضی وقتها آدم سعی می‌کند بفهمد رفیقش در چه حالی است اما نمی‌شود، سعی می‌کند بفهماند نگران است باز هم نمی‌شود، تلاش می‌کند بقبولاند رفاقتشان چقدر برایش مهم است اما باز هم امکان ندارد. خیلی سخت است نگرانیت حمل بر بدبینی و شک نشود خیلی. فکر می‌کنم مشکل از فاصله است این فاصله نامرد خیلی از احساساتی که باید همراه جملات منتقل شوند را منتقل نمی‌کند، بی خود نیست این همه آدم از فاصله مینالند و شکوه می‌کنند.

دوستت دارم رفیق.

موافقین ۱۱ مخالفین ۱ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۷:۳۰
محسن رجب پور

در زندگی باید اصول داشت، هر عملی، بهتر است بر اساس آن‌ها انجام شوند، یک هدف در نظر گرفت و با توجه به اصول به سمت آن گام برداشت. اشخاصی را می‌شناسم که خیلی به اصطلاح "رفیق بازند" به نظرم این‌ها جزء شکست خوردگان این عالم‌اند. از طرفی اشخاصی را هم دیده‌ام که به حسب هدفی که داشته‌اند چند صباحی با یک شخص و چند روز دیگر را هم با شخص دیگری رفاقت کرده‌اند و به هدفشان رسیده‌اند. اشتباه نشود منظور من از هدف، اهداف والای زندگی است.

هنرمند کسی است که رفاقتهایش بر اساس اهدافش باشند.


پ.ن: ببخشید نوشته خیلی خشک بود. ای کاش کنارش با یک نوشیدنی گوارا مهمان تان می‌کردم، جشنی از جنس دوستی.
مثل ساندیس انگور قرمز :)

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۸
محسن رجب پور

من این ستاره را خیلی دوست دارم.

هر دنبال شونده‌ام را با وسواس زیادی سوا کرده‌ام، انگار قصه‌های دوست‌داشتنی‌ست که با علاقه پیگیرشان هستم. هر کدام داستانی دارند برای خودشان و البته داستانی برای دنبال شدن و هر یک مزه‌ی خاص خودشان را دارند.

قانون نانوشته‌ای دارم به این شرح: هیچ کدام از ستاره‌ها نباید با بی حوصلگی و دستپاچگی خاموش شوند.

این است حال و روز آسمان پر ستاره‌ی این شب‌های بلاگ من. :)

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۰
محسن رجب پور

می‌دانید باید با کسی که می‌خواهد ولی به خاطر تو می‌گوید نمی‌خواهد چه باید کرد؟

همانا داشتن چنین همراهی نعمت بزرگی است، شما هم با من موافقید؟

به نظرتان می‌توان نام دیگری جز گذشت برایش برگزید؟

 

پی نوشت: از قدیم گفته‌اند گذشت کار بزرگ و دشواری است و می‌دانیم که سختی کار، بزرگی انجام دهنده را نشان می‌دهد.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۴۳
محسن رجب پور

دیشب مامانم زنگ زد و گفت اگه خبری هست بگو، گفتم چی میگید، متوجه نمی‌شم منظورتون چیه. ببین مامان جان خانوم فلانی دو سه روز پیش بهم زنگ زده و گفته دختر برادرم توی این چند وقته به خاطر شما هر چی خواستگار داشته رو رد کرده حالا اگه چیزی هست یه حلقه بیارید تا دیگه به نام هم شن.

دوستم همینطور که داشت برای ما تعریف میکرد صداش میلرزید و نشون میداد فشار زیادی بهش اومده.

ادامه داد: به خدا اگه چیزی بود انقد ناراحت نمی‌شدم، میدونی بدی این قضیه چیه؟ اینکه از مامانت بفهمی که حداقل از یک سال پیش این حرف بین فامیل و آشنا بوده و همه اعضای خانواده به غیر خودت اطلاع داشتن، حتی برادر کوچیکم. وای محسن فکرشو بکن بابامم میدونه. من الان با چه رویی عید برم خونه. به خدا چیزی نبوده اگه بود انقد نمی‌سوختم. پس بگو عمم و شوهرش چرا هفته پیش میگفتن چرا جدیداً زود به زود میری خونه! دیشب از غم این تهمت خوابم نمی‌برد. آخه نمی‌دونم کی این تهمتو زده. به خدا دختره هم اهل این برنامه ها نیست.


پ.ن: عنوان متن حال رفیق را نشان می دهد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۴۵
محسن رجب پور

هر گاه خواستی شبیه کسی یا گروهی شوی،

همانا بهترین و نزدیکترین راه، رفاقت با آن شخص یا ورود به آن گروه است.

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۶
محسن رجب پور