کاسه‌ی زَر

... خیز و در کاسه‌ی زَر آب طربناک انداز

کاسه‌ی زَر

... خیز و در کاسه‌ی زَر آب طربناک انداز

چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
ور بگویم دل بگردان، رو بگرداند ز من

پیام های کوتاه
  • ۱۲ فروردين ۹۵ , ۲۳:۵۸
    دنیا

۳۶ مطلب با موضوع «راه و رسم» ثبت شده است

درخت و برگ برآید زخاک این گوید

که «خواجه، هر چه بکاری، ترا همان روید»

ترا اگر نفسی ماند، جز که عشق مکار

که چیست قیمت مردم؟- هر آنچه می‌جوید1 


 امروز عصر پس از خستگی روحی کتاب گزیده غزلیات شمس را با هدف رفع خمودی و قوام یافتن ساختار ذهنی باز کردم، بخش انتهایی مقدمه دکتر شفیعی کدکنی را به اتمام رساندم و به صورت تصادفی غزل شماره 160 را نوش جان کردم، حقا که غزل مناسب حال بود، یادم آمد که قبلاً مطلبی با عنوان «هر چیز که در جستن آنی آنی» نوشته بودم، که در آن اشاره شده، هر کس به اندازه خواسته‌هایش می‌باشد. از زمان انتشارش تاکنون سوالی فعال، ذهن مرا به خود مشغول کرده است که «تو کدامی؟» که به یاد کتابچه‌ای که دیشب مطالعه کردم افتادم، این کتابچه در واقع هدیه‌ای گرانبها از دوستی عزیز است، در این کتابچه سخنی از امام صادق (ع) وجود داشته که به حدیث «عنوان بصری» شهرت یافته است. در فرازی از این سخنان که توصیه نامه‌ای است به سوال‌کننده (عنوانِ بصری)، حقیقیت بندگی را اینگونه شرح می‌دهند: 

امام (ع) فرمودند: «حقیقت عبودیت سه چیز است: 1- بنده خدا برای خودش در آنچه خدا به وی سپرده ملکیتی نبیند؛ چرا که بردگان مالی ندارند، همه اموال را مال خدا می‌بینند و در جایی که خدا فرموده است مصرف می‌کنند. 2- و بنده خدا برای خودش مصلحت‌اندیشی و تدبیر نمی‌کند. 3- و تمام اشتغال او به کاری منحصر شود که خداوند او را به آن کار امر یا از آن نهی فرموده است. بنابراین اگر بنده خدا برای خودش در آنچه که خدا به او سپرده است ملکیتی نبیند، انفاق نمودن در آنچه خدا امر فرموده است بر او آسان می‌گردد و چون بنده خدا تدبیر آموزش را به مدبرش بسپارد مصائب و مشکلات دنیا بر او آسان می‌شود و زمانی که اشتغال ورزد به آنچه خداوند به آن امر و نهی کرده است دیگر فراغتی برای خودنمایی و فخرفروشی نمی‌یابد. چون خداوند بنده خود را به این سه خصلت گرامی دارد، دنیا و ابلیس و مردم در نظر وی آسان می‌گردد و برای زیاده اندوزی و فخرفروشی و مباهات به دنبال دنیا نمی‌رود و برای عزت و بزرگی آنچه را در دست مردم است طلب نمی‌کند و روزگارش را به تباهی از دست نمی‌دهد. این نردبان تقواست که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «آن سرای آخرت است که برای کسانی که در زمین اراده بلند منشی ندارند و دنبال فساد نمی‌گردند قرار دادیم و سرانجام نیک تنها برای مردم با تقواست.»2

این سخنان را با غزل مذکور مرتبط دانسته و حتی به نظرم می‌توان یکی از معانی «جز عشق نکاشتن» را در این سخنان جستجو کرد. آنجایی که به قول دکتر شفیعی کدکنی «مولانا در یک سوی وجود، جانِ جهان را می‌بیند و در سوی دیگر جهان را. در فاصله میان جهان و جانِ جهان است که انسان حضور خود را در کاینات تجربه می‌کند.» جز عشق به جانِ جهان، چه عشق و شدنِ بزرگتری می‌توان یافت؟

عشق دو معنا به همراه خواهد داشت؛ عاشق، معشوق. عاشق رونده‌ای است به سمت معشوق.

جانِ جهان جز سرسپردگی، انتظار دیگری از عاشق ندارد.3

برای سرسپردگی نیز سخن امام صادق (ع) که در بالا ذکر شد کافی است.



1- گزیده غزلیات شمس، به کوشش دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، صفحه 190، غزل شماره 160.

2- متن ترجمه از کتابچه‌ای با عنوان «حدیث عنوان بصری و حدیث معرفت امیرالمؤمنین (ع)» که جناب آقای مهدی نوری زحمت تهیه‌کنندگی آن را داشته‌اند اخذ گردیده است.

3- الذاریات 56.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۷ ، ۱۹:۴۱
محسن رجب پور
دنیا خیلی بزرگ و شبیه هزار تویی بس پیچ در پیچ است، اگر حواسمان نباشد!
در این چند ماه اخیر یکی از دغه‌دغه‌های ذهنی‌ام این بود که یادگیری و توسعه چه مهارت و یا مهارت‌هایی اولویت اولم است، برای پاسخ به این سوال به کتاب‌هایی با زمینه موفقیت مثل مدیریت زمان برایان تریسی (البته نام اصلی آن Time Power است ترجمه خانم یلدا بلارک)، روانشناسی مثل کتاب هنر شفاف اندیشیدن که به برخی از به اشتباهات رایج در تفکر و تصمیم‌گیری می‌پردازذ، زندگینامه (روایی) مثل مرگ از من فرار می‌کند که به زندگی دکتر چمران پرداخته و با روایتی متفاوت از آنچه تاکنون خوانده بودم، جنبه‌های مختلف زندگی این شخصیت را توضیح می‌دهد، اقتصادی مثل کتاب اقتصاد به زبان ساده که بیشتر جنبه فضولی در کار بچه‌های اقتصاد را داشته و ادبیات رایج در این علم را البته نه چندان دقیق مثل متون دانشگاهی به اشخاصی که اقتصادی نیستند آموزش می‌دهد و در نهایت تاریخی مثل کتاب تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی در ایران که توسط علی‌اصغر سعیدی و به صورت یک تاریخ شفاهی از دوران شکوفایی اقتصاد ایران در دهه 1340 شمسی و از زبان دکتر رضا نیازمند به رشته تحریر درآمده است مراجعه کردم، برخی را به صورت کامل و برخی دیگر را بنابر سوالاتی که برایم پیش آمده بود مطالعه نمودم در این بین بررسی و یادگیری از سایت دوست‌داشتنی‌ام، متمم، نیز از یادم نرفت،
اما هر چقدر در بین این همه منابع مختلف سرگردان‌تر از نتیجه دلخواه دورتر
امروز این نتیجه قدیمی برایم زنده شد:
بدون داشتن اهداف هماهنگ و دست‌یافتنی، یادگیری مهارت در اغلب موارد تنها جنبه دانش‌اندوزی دارد. 
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۱۸
محسن رجب پور

یکی از عادات بد یا خوبی که یک فرد می‌تواند داشته باشد عمیق شدن در مطالب و رسیدن به کنه مطلب است، مثلاً در مطالعه یک متن به کلمه Host می‌رسیم، در اینترنت سرچ می‌کنیم و نگاه میکنیم این کلمه یعنی چه؟ چند نوع داریم؟ از کجا آمده؟ چه قیمتی دارد؟ چه شرکت‌هایی ارائه دهنده هستند؟ و ...

و کلی سوال دیگر که پیش می‌آید و اگر حواسمان نباشد در عمق چاه فهم خواهیم افتاد و هدف مطالعه را فراموش کرده و سر خط را گم می‌کنیم. باید حواسمان باشد که یک تعادلی بین عمق فهم و هدف اصلی مطالعه را گم نکنیم.

کمی بی ربط: بعد از مطالعه هر پاراگراف برای فهم بهتر، سعی کنید مطلبی را که متوجه شده‌اید برای یک فرد دیگر ارائه دهید حتی اگر آن شخص، خیالی و فرضی است.

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۴
محسن رجب پور

امروز در میانه بحث درون گروهی در محل کار به یکباره به ذهنم رسید که با همکارم در مورد نظم بخشی به گفتگوها و بهبود آن‌ها یک جمع‌بندی داشته باشیم، مطالبی که در زیر ارائه می‌شود حاصل همفکری با جناب آقای پویان فرهزاد می‌باشد. با توجه به اینکه یکی از مهارت‌های مهم در کارگروهی و حتی در ارائه ایده برای افراد مختلف مهارت گفتگو است به نظرم رسید بیان برخی نکات پیرامون این بحث برای یادآوری و مرور دانش و تبدیل آن به مهارت لازم و ضروری است.

به نظرم در گفتگو می‌توان به دو مؤلفه توجه کرد؛ 1- مخاطب یا موقعیت 2- هدف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۰۱:۲۶
محسن رجب پور
یکی از آفات برنامه‌ریزی نگاه کمال‌گرا به انجام برنامه است، بدین معنی که چنین شخصی انتظار دارد حداکثر فعالیت‌های پیش‌‎بینی شده را انجام دهد.
پس در برنامه‌ریزی دو نکته را هیچ‌گاه نباید فراموش کنیم:
1- ما هیچ وقت به اندازه کافی وقت نداریم. یعنی منابع (زمان- پول) در دسترس محدود بوده و نخواهیم توانست آن را صرف تمام علایقمان کنیم.
2- وجود کارهایی که انجامشان بیشترین تأثیر مثبت را در زندگی ما برجای خواهند گذاشت. (همان قانون 20 هشتاد: 20 درصد از فعالیت‌های ما 80 درصد از موفقیت‌هایمان را رقم می‌زنند، البته لازم به ذکر است که این قانون را بارها به صورت گزاره که می‌تواند نادرست هم باشد دیده‌ام اما تاکنون هنوز مثال نقضی برای آن نیافته‌ام اما این نکته را هم نباید از یاد برد که به قول متمم: «در علوم رفتاری، هیچ مثال نقضی درستی احتمالی یک گزاره را نقض نمیکند.»)
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۶ ، ۰۲:۳۴
محسن رجب پور


شروع هر کاری یکی از سخت‌ترین مراحل انجام کار است، اگر از همان ابتدا به دنبال بهترین نتیجه کلیِ زود دسترسِ ممکن باشیم قطعاً در شروع با بی انگیزگی مواجه خواهیم شد. بهترین نتیجه کلی یعنی هدف انتهایی از انجام یک کار یا پروژه چیست (توجه داریم که خود این پروژه به چند هدف کوچک تقسیم شده و هر هدف کوچک به چندین فعالیت کوچک و هر فعالیت کوچک دارای یک خروجی ملموس است) که در اینجا فردی که فقط هدف کلی را تعیین کرده اما آن را به اجزائی که گفته‌ام تقسیم نکرده مدنظر است و اما زود دسترس یعنی در هر هدف کلی، بدون در نظر گرفتن اهداف کوچک، فعالیت‌های کوچک و خروجی‌های ملموس در مدت زمان کوتاهی انتظار دستیابی داشته باشیم در واقع این حالت به بی صبری و بی حوصلگی معروف است؛ جملاتی مثل ولش کن، حال ندارم و... می‌توانند نشانه‌های این آفت شخصیتی باشند. به نظر من یکی از بزرگترین سدهای جریان عملگرایی، بی صبری در تلاش کردن برای هدف است.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۳:۰۳
محسن رجب پور

بسم الله الرحمن الرحیم


مرگ را در غفلت،
حیات را در یأس از غیر و اضطرار به درگاهت یافتم.
همیشه با من باش!


۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۲۷
محسن رجب پور



 مشکل اصلی من با جوان، در شناخت و یافتنش نهفته است، اینگونه می توان بیان نمود: اغلب جوانان به طور طبیعی رشد می کنند، یعنی بدون هیچ برنامه مشخصی برای استفاده از جوانی، طبق یک سری از جریان ها عاشق می شوند، بر اساس آن طالب آرزوهایی شده و در نهایت یا می رسند و یا از زندگی سَرخورده خواهند شد، پس به نظرم تعیین مَنْ کلید تمام اتفاقات بعدی خواهد بود.


یادبگیریم حرکت ها و رسیدن ها را به عنوان جوان از ریشه اصلاح کنیم، به نظرم عشق و مَنِ هر کس ریشه تعیین شخصیتی است که قرار است تا ابد همان باشد.


(منشاء تفکرات بالا: بررسی خطبه 31 نهج البلاغه)

در پناه حق

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۱۵
محسن رجب پور


دو نوع دشمن داریم، بیرونی و درونی.

در صورت شکست در مقابل دشمن درونی، از هم پاشیدگی در مقابل خارجی‌ها به مراتب راحتتر و حتمی‌تر خواهد بود. باید در سختی قرار بگیریم یا خودمان را قرار دهیم تا گامی در جهت پیروزی بر پرعنادترین دشمنمان بر داریم.

شاید بد نباشد یکی از  اصول پیشرفت را فایق آمدن بر او (دشمن درونی) در نظر بگیریم.

به امید پاکی و طهارت از خصلت‌های ناپسند...

۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۴۹
محسن رجب پور

به نظرم تمام انسان ها در زندگی و مسیر آن به یک قطب نمای بسیار قوی مجهز هستند، شما در هر لحظه می توانید متوجه شوید که آیا در حال حاضر در جهت صحیح گام برمیدارید یا نه، جالب است که هر وقت از مسیر درست فاصله بگیریم چراغ هشداری درونی، شروع به اخطار خواهد نمود. با مثالی بسیار بسیار ساده مطلب را بازتر میکنم، فرض بفرمایید من هدف این مقطع زندگیم را تدوین یک کار پژوهشی عالی و مکتوب کردن آن به صورت پایانامه تعیین کرده ام، حال من از حال درونیم واقعاً میفهمم که فعالیتهای امروزم در جهت رسیدن به آن قرار دارد یا نه.

این واقعیت در تمام لایه های زندگی در جریان است اما باید در نظر داشت گاهی اوقات، قطب نما تحت تأثیر آهن رباست!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۵
محسن رجب پور